عزیزم من کوک نیستم

ساخت وبلاگ
عزیزم من کوک نیستم...ادامه مطلب
ما را در سایت عزیزم من کوک نیستم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8bokharyd بازدید : 9 تاريخ : دوشنبه 1 آبان 1402 ساعت: 17:28

+ این پست رو با ادبیات عامیانه مینویسم و دلیلش هم دقیقا اینه که خوبه براش. علیرغم اینکه حرف توش عامیانه نیست، به نظرم بهتره لحنش عامیانه باشه. (همین قد فلسفه داریم پشتش، شاید باورتون نشه.) + یه دوستی درباره چالش‌های رشته‌ام ـ مدیریت رسانه ـ ازم پرسید. این نوشته، حاصل اون صحبته. چالش که میگیم، سختی‌های خوندن اون رشته نیست. نگاه اکثر مردم به اون رشته است. جا داشت درباره رشته‌های دیگه‌ام هم بنویسم (مترجمی و شیعه شناسی) حتی جا داشت برا دلیل انتخاب هرسه‌تاشونم بنویسم تا لااقل یکم از اتهامات وارده کم شه! ولی نه. اونو دیگه بیخیال. + شمام اگر دوست داشتید بنویسید. (و اگه نوشتید بهم خبر و لینک بدید!) ***** مدیریت رسانه رشته تاریخچه‌داری نیست تو ایران. و این مسئله باعث شده نگاه مردم بهش نگاه جالب و در نوع خودش بی‌نظیری باشه (چون قبلا نبوده که نظیر داشته باشه!) و همینطور باعث شده ترکیب مدیر شدن و رسانه‌ای بودن یه مقدار دیرپز باشه! اینه که این چیزا معمولا پیش میاد: + «گرفتاری شدیما»: دیالوگی که خیلی می شنوی اینه که مثلا «درس میخونی یا فیلم می‌بینی؟! سر کار گذاشتی ما رو؟!» کلا همه کارها اعم از مطالعه، فیلم دیدن، گوش دادن به برخی موسیقی‌ها، انیمیشین، چک کردن فلان صفحه خبری یا اینستاگرامی فرد یا گروهی خاص و ... نشون دهنده عمق بیکاری و ول معطلی شماست، نه اهتمام شما به تولیدات رسانه ای! در جریان باشید! + «جل‌الخالق‌»: مثلا این سوال که «شما که رسانه میخونی، به نظرت کرونا کی تموم میشه؟» رو اگر جواب بدی «چی بگم والا» ینی خیلی بی سوادی که از رو خبر (های احتمالا شایعه ای که) درباره یه ویروس ـ از راه رسانه ـ منتقل میشه، نمی‌تونی وضع خود اون ویروس رو ـ که از راه تنفس و تماس منتقل میشه ـ در عالم پیش عزیزم من کوک نیستم...ادامه مطلب
ما را در سایت عزیزم من کوک نیستم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8bokharyd بازدید : 48 تاريخ : چهارشنبه 1 تير 1401 ساعت: 1:44

دانش آموز اول دبیرستان، دوی نیمه شب، دغدغه اش چه باشد خوب است؟ با ذوق برایش بیدار بماند و تنها و در سکوت اتاق نیمه‌تاریک روبروی تلویزیون بنشیند و به صفحه زل بزند؟ دوی نیمه شب زل می زدم به برنامه «Debate» شبکه «Press TV» که ببینمش. حرف زدن و لهجه‌اش برای منی که تازه انگلیسی یاد گرفته بودم جذاب بود و از آن بیشتر، رفتارش. همینجا بیخ گوش خودمان توی ایران نشسته بود و آن وقت بین فلانی از آمریکا و فلانی از اروپا درباره جنجالی‌ترین موضوعات روز مناظره برگزار می کرد. پایم را با همین برنامه به گزارش‌ها و مستندها و برنامه‌های دیگر پرس تی‌وی هم باز کرده بود. هنوز در پیچ و خم نوجوانی بودم که اولین بار «تصویر ایرانی» مسیح (ع) را هم‌او نشانم داد: مسیحای موبلند آرامی که به طمأنینه راه می رفت و از صبر و نورانیت و مهربانی پر بود. جان می‌داد برای آنکه روی دست بگیریمش و با افتخار به عالم غیرمسلمان نشانش بدهیم و بگوییم ما پیامبرتان را دوست داریم... دیگر شناخته بودمش. فهمیده بودم از کدام خانواده آمده و فرصتش برای زندگی در آمریکا را هم کنار گذاشته و حتی از فلان شبکه خارجی هم کنار کشیده. مسیر«خنجر و شقایق» و «ساعت بیست و‎ پنج» را پا به پای آسدمرتضا و او طی کرده بودم. در همان اوضاع و احوال بودم که «راز» را هم کلید زده بود. مستندهایی که در «افق نو» آمده بودند را هم باید با گرفتاری دانلود می کردم و می دیدم. گرفتاری‌ها اما برایم مهم نبود. نوجوان بودم و به تنها چیزی که آن زمان فکر می‌کردم این بود که «چقدر مثل او فعالیت کردن برایم دوست داشتنی است...» و خب، بی انصافی است اگر اعتراف نکنم که او دنیایم را بزرگ‌تر کرد و خبرهای جهان را شنیدنی‌تر. دیگر فلسطین مختص روز قدس نبود؛ آفریقا دورافتاده نبود؛ غرب هم عزیزم من کوک نیستم...ادامه مطلب
ما را در سایت عزیزم من کوک نیستم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8bokharyd بازدید : 33 تاريخ : چهارشنبه 1 تير 1401 ساعت: 1:44

هرکس حرفی می‌زند و تصویر و تصوری دارد. من اما فکر می کنم نجات دادن بشریت، فقط از فقر و بدبختی و چمیدانم کشتار ظالمانه نیست...آنها هست، اما تمامش این نیست.نجات بشر، نجات ما است از شر سوال‌های لاکردار ب عزیزم من کوک نیستم...ادامه مطلب
ما را در سایت عزیزم من کوک نیستم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8bokharyd بازدید : 59 تاريخ : سه شنبه 16 ارديبهشت 1399 ساعت: 21:12

در باب آرزوها آرزو کردن اصلا آداب دارد. انگار که مثلاً آرزو بخواهد بیاید خواستگاری عمرم. (حالا چه گیری داده‌اید که حتماً آرزو خانم باشد) آرزو می‌آید می‌نشیند روبروی مغزم، و مغزم خیلی شیک و مجلسی چایش عزیزم من کوک نیستم...ادامه مطلب
ما را در سایت عزیزم من کوک نیستم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8bokharyd بازدید : 44 تاريخ : سه شنبه 16 ارديبهشت 1399 ساعت: 21:12

نام کتاب: فهیمه

نویسنده: نفیسه ثُبات

رمان مستند

انتشارات: روایت فتح

 

در هیئت مجازی کتاب

عزیزم من کوک نیستم...
ما را در سایت عزیزم من کوک نیستم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8bokharyd بازدید : 62 تاريخ : دوشنبه 21 بهمن 1398 ساعت: 17:06

جامعه را به «آدم‌های خوب» و «آدم‌های بد» تقسیم نکنیم... نه فقط بخاطر اینکه کسی را اشتباها داخل دسته‌ای گذاشته باشیم و اشتباه قضاوتش کرده باشیم؛ بلکه بیشتر بخاطر نفسِ اشتباهِ «تقسیم کردن»... یاد بگیریم عزیزم من کوک نیستم...ادامه مطلب
ما را در سایت عزیزم من کوک نیستم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8bokharyd بازدید : 54 تاريخ : دوشنبه 21 بهمن 1398 ساعت: 17:06

اربعین چندسال پیش، دیروقت رسیدیم یه موکب برا استراحت. با عربی و انگلیسی دست‌وپا شکسته مون میخواستیم متوجه‌شون کنیم که جای خواب و شام دارن واس این همه آدم یا نه.لهجه‌شون از محلات نجف بود و درکل چیزی نم عزیزم من کوک نیستم...ادامه مطلب
ما را در سایت عزیزم من کوک نیستم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8bokharyd بازدید : 58 تاريخ : دوشنبه 21 بهمن 1398 ساعت: 17:06

اوّلا؛ آن یکی مناسبت، روز «زن» نیست و روز «مادر» است؛ میلاد حضرت فاطمه (س) و روز تکریم مقام مادر. همچنان که در کنارش میلاد حضرت علی (ع) روز «پدر» است؛ نه روز «مرد». و همچنانکه سومین یکشنبه ماه ژوئن، ر عزیزم من کوک نیستم...ادامه مطلب
ما را در سایت عزیزم من کوک نیستم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8bokharyd بازدید : 75 تاريخ : سه شنبه 6 آذر 1397 ساعت: 12:15

«و روی زمین، با تکبر راه مرو! تو نمی‌توانی زمین را بشکافی، و طول قامتت هرگز به کوه‌ها نمی‌رسد!»   + فناوری، پزشکی،نجوم، فیزیک، به همه چیز می‌توانستیم افسار بزنیم و متکبرانه پایمان را رویش بگذاریم و به پایین نگاه کنیم. اما زمین... این زمینی که همیشه پایمان رویش هست...کی فکرش را می کند که تکان کوچکی بخورد و مثل بید بلرزیم؛ از ترس! از این که «بمیریم»! ها؟!اصلا درستش این است که زلزله را نه کسی بتواند پیش بینی کند و نه کسی جلویش را بگیرد.درستش این است که دقیقا وقتی فکر می‌کنی هیچ اتفاقی قرار نیست بیفتد، از امن‌ترین جایی که فکر می‌کنی، در زمان و حالتی که فکرش را هم نمی‌توانی کنی، بیشترین خطر ممکن تهدیدت کند و وحشتناک ترین اتفاق ممکن بیفتد.این که تو «نفهمی از کجا خوردی» خیلی اتفاق عجیب و تکان دهنده ای برای آدم است...   زلزله همین است که آیت خداست. vibrated notification عالم که بگوید هی، جوگیر! زیادی سر به هوایی ها... من را زیر پایت ببین؛ خودت را بکشی هم بلد نیستی بشکافی و بفهمی چطور باید افسارش بزنی. هرچقدر هم خودت را به آن راه بزنی و مغرورانه فقط بالا را نگاه کنی، باز سایه سرت همین کوه های من است، بیچاره! عزیزم من کوک نیستم...ادامه مطلب
ما را در سایت عزیزم من کوک نیستم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8bokharyd بازدید : 71 تاريخ : جمعه 22 دی 1396 ساعت: 8:58